اهمیت تربیت روح و جهاد با نفس
در این مقاله میخواهیم به این مطلب بپردازیم که چرا این مطالب فقط مدت کوتاهی اثر دارند و مانند مسکن عمل میکنند؟و به طور کلی به این بپردازیم که چرا عقبه و بنیه ی اعتقادی ما باید آنقدر ضعیف و متزلزل باشد که اثر آن ها کوتاه مدت شود؟مشکل از کجاست و راه حل چیست؟
با توجه به دلایل عقلی و نقلی میتوان اثبات کرد که روح وجود دارد. انسان هم جسم دارد و هم صاحب روح است. اصالت انسان به روحش است یعنی وقتی 70،80 سال دنیا تمام شود و ما وارد عالم برزخ بشویم دیگر با جسم کاری نداریم و ماندگار نیست ،بلکه چیزی که ماندگار است و اصالت دارد روح انسان است.
حدیثی داریم از امام صادق(ع)میفرمایند:«ارتباط روح و بدن همچون جواهری است در صندوق ، که وقتی از آن خارج شود صندوق را رها میکند و دیگر اعتنایی برآن نیست.»در توضیح این حدیث باید گفت اگر شما جواهر را از صندوق بردارید دیگر صندوق چه ارزشی دارد؟ هیچ ارزشی ندارد... اما اگر داخلش جواهر باشد خود صندوق هم ارزش پیدا می کند و باید حواسمان به صندوق باشد و جای خوب از آن نگهداری کنیم .پس اصالتِ ارزشش به محفظه ی خودش نیست اصالتِ ارزشش به آن چیزی است که داخلش است. درست مانند رابطه ی روح و جسم انسان.
آیا ما انسان ها به اندازه ای که به جسم توجه میکنیم به روح هم توجه میکنیم؟
ما ناخودآگاه به جسممان به اندازه های مختلف توجه داریم.بی توجه ترین فرد نسبت به جسمش هم به جسم توجه دارد چون وقتی گرسنه شود غذا میخورد، وقتی تشنه شود آب میخورد، مریض که میشود به دکتر میرود و ....
همه ی ما این حداقل ها را داریم !یک سری افراد هم هستند که حداکثر تلاششان را برای جسم می کنند که اشکالی هم ندارد به شرط آنکه از حد عقلی و شرعی خارج نشوند.
اما آیا همین افراد به روح هم توجه کافی را دارند؟ خیر... همانطورکه به تغذیه و استراحت جسم توجه میشود به تغذیه و استراحت روح و هم توجه می شود ؟خیر ...
عموماً توجهی به بعد روح نمیشود. در حالی که بعد روح نسبت به بعد جسم اصالت دارد و حقیقت ما روح ماست ، یعنی اگر لازم باشد زمانی یکی را فدای دیگری بکنیم ، آن جسم است که باید فدا شود نه روح!!!!!
برای اینکه اثبات کنیم که توجه و رسیدگی به روح لازم است در شرع مطالب فراوانی داریم تحت عنوان این واژه ها : جهاد با نفس، تربیت نفس یا روح، خودسازی و ...
(که در ادامه روایات را ذکر میکنیم)
وقتی میرویم سراغ روایات و توجه به روح یا نفس را تحت عنوان "جهاد با نفس" بیان میکنند چه چیزی را باید متوجه شویم؟چرا جهاد؟
دستور و فرمان به جهاد کردن در جایی مطرح میشود که ما دو جبهه ی حق و باطل داشته باشیم و درگیری و جنگی در کار باشد وگرنه جهاد کردن معنا پیدا نمی کند.
منظور از جهاد در این روایات ، جنگ دائمی ای است که از سن تکلیف شروع میشود و زمانی که روح از بدن جدا شود پایان میابد.(حتی زمان حالت احتضار هم این جنگ هنوز برقرار است)
برای هر جهاد و جنگی باید هزینه ای داد زیرا جنگ هزینه در ذاتش است . باید حق را شناخت باطل را شناخت و باید برایش هزینه کرد.
این نکته هم بسیار مهم است که در هر جنگ و منازعه و درگیری ای ، انگیزه ی پیروزی ، سوخت افرادی هست که پای کار ایستادند. "انگیزه پیروزی" باعث میشود یک سرباز به تنهایی حریفِ ده نفر دیگر بشود.انگیزه ی پیروزی، اینکه من بگویم باید بر حریف غالب باشم یا اینکه تفکرم این باشد که شدشد نشدنشد،چقدر در اسلحه دست گرفتن و قدرت پایی که میخواهد بجنگد فرق ایجاد میکند؟!کسی که انگیزه ی پیروزی اش افت کند محکوم است به شکست...
در باب جهاد با نفس، تربیت روح نیز باید انگیزه داشته باشیم. یک چیزی باید وجود داشته باشد که انگیزه رادر ما ایجاد کند و آن را شارژکند که ما بتوانیم در جهاد با نفس موفق شویم یعنی بر نفس خود غالب شویم. آن انگیزه چیست؟
روایاتی وجود دارند که مسئله ی جهاد با نفس و تربیت روح را به عنوان یک مسئله ی واجب مطرح کردند.وقتی حرف از واجب بودن زده میشود یعنی اگر کسی همین الان بمیرد دوحالت دارد یا در مسیر جهاد با نفس بوده است و فوت شده یا در این مسیر نبوده و بیخیال بوده...وقتی جهاد با نفس واجب باشد،اگر شما در مسیرش بودی در آن دنیا این مورد را قبول میکنند و میروند سراغ بقیه ی اعمال ، اما اگر در این مسیر نبودی آنوقت پایت گیر است و گیر می افتی.
در مرحله ی اول هدف ما این است که انگیزه ی پیروزی را در خود تقویت کنیم چون در جهاد با نفس بر ما واجب است که پیروز شویم.
در مقاله ی دوم احادیث و روایات را عنوان میکنیم.