منشاء ادب و بی ادبی و مواردی که به مودب شدن کمک می کند
منشأ ادب و بی ادبی:
به طور طبیعی انسان زمانی در ایجاد یک فضیلت و یا برطرف ساختن یک رذیلت موفق است که خاستگاه اصلی آن را دقیق بشناسد و از ریشه به سراغ آن رود. فلذا ضرورت شناسایی منشأ ادب به عنوان امری اکتسابی، در وجود انسان بسیار حائز اهمیت است.
امام على عليه السلام: نفس آدمى بر سوء ادب سرشته شده است و بنده فرمان دارد كه به ادب نيكو پايبند باشد، نفْس در ميدان مخالفت به دلخواه خود مىتازد و بنده مىكوشد آن را از خواسته ناروايش باز دارد؛ پس، هر گاه عنان نفس را رها سازد، شريك تبهكارى اوست و اگر نفس خود را در خواهشهايش يارى رساند، در قتل خود همدست نفْس شده است.
امام علی عليه السلام: الأدبُ صُورةُ العَقلِ.(ادب چهره عقل است.)
با توجه به این روایات معلوم می شود ادب ریشه اش در عقل و بی ادبی ریشه اش در نفس است. یعنی در واقع هر گونه بی ادبی از نفس فرمانروایی شده و هرگونه رعایت ادبی از عقل فرمانروایی شده است.
در نتیجه انسان هر مقدار بی ادب باشد، نفسش بر عقلش فائق شده است. بنابراین یک نتیجه بسیار خطرناک متوجه انسان است و آن عبارت است از اینکه، هرچه انسان در مسیر کسب ادب زحمت نکشد، نفس خود را بیشتر اطاعت کرده و آن را گستاخ و قوی نموده است.
از این مطلب یک نتیجه بسیار مهم گرفته می شود: شیطان با تمام قوا به دنبال بی ادبی روز افزون انسان هاست!
اگر دیدیم کسی که مودب است به جای آنکه مورد تحسین قرار گیرد، مورد طعن و هجمه قرار گرفت(چقدر سوسولی، چقدر آقاجونی، چقدر معذبی، چقدر تو ادای امام زاده ها رو در میاری و...)، متوجه می شویم صحنه گردان باطنی و ظاهری، ابلیس ملعون هست.
امام على عليه السلام: آداب، بارور كننده فهم ها و زاييده ذهنهاست.
امام على عليه السلام: ريشه درخت ادب در انسان، خرد است. (هر که مودب تر عاقل تر)
مواردی که به مودب شدن کمک می کند:
هرچیزی که انسان برای کسب آن می خواهد تلاش کند، باید عوامل کمک دهنده آن را شناسایی کند تا با تمام ابزار و توان وارد میدان عمل شود؛ فلذا مودب شدن هم از این قاعده مستثنی نیست.
این مسئله آنجایی خودش را بیشتر نشان می دهد که روشمند عمل کردن برای بدست آوردن بسیار مهم می شود؛ یعنی اگر کسی می خواهد یک فضیلتی را در خود ملکه کند و یا رذیلتی را از وجود خود جدا کند باید روش صحیح آن را بشناسد و به آن جامه عمل بپوشاند، چرا که در غیر اینصورت فقط زحمت بیهوده کشیده است و بی نتیجه می ماند.
برخی از روش هایی که می تواند انسان را در مودب شدن یاری کند، در احادیث نقل شده است که برخی از آنها را ذکر می کنیم:
امام على عليه السلام: هرگاه ادب را از دست دادى، خاموشى اختيار كن. (در مواقعی که احساس می شود فضای بحث و گفت و گو و... متشنّج شده و اگر ادامه پیدا کند شخص به سمت بی ادبی می رود، باید خاموشی برگزیند تا مبادا مرز ادب را رد کند و به بی ادبی برسد. خاموشی برگزیند بعد که آرام تر شد نظرش را بگوید. حال این بحث و گفت و گو می تواند بین زن و شوهر، دو برادر، تعدای همکار و... باشد.)
امام على عليه السلام: تو، به ادب خود، ارزش مىيابى. پس، آن را با بردبارى زينت بخش. (نشان می دهد که با ادبی صبر می خواهد و صبوری در مودب شدن بسیار اثرگذار است؛ صبر لازم است چون مودب بودن کار سختی می باشد، مودب بودن در مقابل کسی که حقت را خورده، با شما تصادف کرده، اشتباهی کرده و... سخت است و صبر بسیار می خواهد.)
امام على عليه السلام: با دانشمندان همنشينى كن تا بر دانشت افزوده، ادبت نيكو و جانت پاكيزه گردد.
در ادبیات اهل بیت علیهم السلام دانشمند کسی است که اهل علوم الهی است(قرآن و روایات) و با آنها مأنوس می باشد، کسی که خالصانه در معرض این دو منبع باشد، این منابع قدرت این را دارند که بر وی اثر مثبت بگذارند و او را مودب کنند، مشروط به اینکه شخص خالصانه خود را در اختیار این منابع قرار داده باشد.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله: تنها با عالم و دانشمندی همنشین باش که شما را از سه چیز به سه چیز دیگر فرا می خواند؛ 1- از تکبر و غرور به تواضع(هم در حرف و هم در عمل) -2- از بی تفاوتی به اهمیت دادن، نصیحت کردن و امر به معروف کردن(البته از مسیر خودش) -3- از نادانی به علم و آگاهی(همنشینی با وی شخص را به این ترغیب کند که دنبال کسب علوم الهی برود).
با توجه به دو حدیث قبل، اگر با اهل دانشی همنشینی شود که این مؤلفه ها را داشته باشد آیا بر ما اثر نمی گذارد؟ آیا ما را مؤدب نمی کند؟
امام على عليه السلام: براى تأديب خود همين بس كه از آنچه در ديگران نمىپسندى دورى كنى.
یعنی در حیوانات، انسان ها و در احوالات موجودات و... مطالعه کنیم و ببینیم چه رفتاری از آنها را نمی پسندیم، از همان ها دوری کنیم که خودمان دچارشان نشویم.
امام على عليه السلام: چون دانش(الهی) آدمى فزونى گيرد، ادبش افزون مىشود و ترسش از پروردگارش دو چندان مىگردد.
نتایج ادب و بی ادبی:
به طور طبیعی وقتی انسان در شئونات مختلف زندگی خود آداب را بداند و متناسب با آن عمل کند ، نتیجه بهتری در ابعاد مختلف مادی و معنوی نصیبش می شود. زیرا بروز ادب و بی ادبی در حیطه رفتار انسان می باشد. و در همه اوقات انسان با رفتار خود زمان را پشت سر میگذارد. اعتبار میگیرد ، اعتبار میبخشد ، دنیای خود را میسازد ، آخرت خود را رقم میزند ، با دیگران معاشرت میکند و... اگر این موارد در مسیر ادب مخصوص به خودش باشد ، هدف محقق میشود و در غیر اینصورت نه.
امام على عليه السلام: ادب، سبب تيزهوشى مىشود.
ریشه ادب عقل است؛ یعنی انسان برای با ادب شدن مجبور است که در امور مختلف تعقل کند که اگر چه کنم مصداق ادب است و اگر چه کنم بی ادبی است، این باعث می شود که پیوسته از عقل خود کار بکشد و نتیجه این کار کشیدن تقویت و رشد عقل و در نتیجه تیز هوشی می شود.
امام على عليه السلام: تربيت نيكو(ادب)، سبب تزكيه اخلاق است.
از دیگر نتیجه های رعایت ادب، تزکیه اخلاقی است، یعنی شخص رذایل اخلاقی خود را می شناسد و با تلاش در رعایت ادب در امور مختلف کم کم اصلاح می شود و رذایل را کنار می گذارد.
امام علی علیه السلام: لا تَصفُو الخِلَّةُ مَعَ غَيرِ اَديبٍ.(دوستى با شخص بىادب، صميمانه نخواهد شد.)
چون هر کس از حرف بد زدن و بی ادبی کردن بدش می آید ولو اینکه به روی آن دوستش که بی ادبی می کند نیاورد؛ مفهوم مخالف این روایت یعنی، هر کس با ادب باشد طعم صمیمیت با دوست را میچشد.
امام على عليه السلام: حُسنِ ادب، قُبحِ نسب را مىپوشاند.
یعنی اگر کسی ولو به طور مثال خانواده بدی هم داشته باشد، اگر واقعاً مودب باشد، موارد بدی خانواده را پوشش می دهد.
امام على عليه السلام: كسى كه ادب ندارد، شرافت خانوادگى اش تباه است.
امام على عليه السلام: هر آن كس كه پَستى ادَبش او را پست گرداند شرافت تبارش او را بلندى نمى بخشد.
دو حدیث فوق برعکس حدیث قبلی شان هستند؛ یعنی اگر کسی خانواده خوب و با فضیلتی هم داشته باشد ولی بی ادب باشد، این بی ادبی وی، با فضیلت و خوبی های خانواده اش پوشانده نمی شود.
امام على عليه السلام: هر كه به آداب خداوند عزّوجلّ مؤدّب شود، او را به رستگارى جاويد مى رسانَد.
اگر کسی دغدغه مودب شدن داشته باشد به رستگاری میرسد.